سیاست تقسیم مساوى بیت المال و در نظر نگرفتن امتیازات شخصى و شرافت هاى قبیله اى، سیاستى کاملًا اسلامى و مطابق با کتاب و سنت نبوى بود که امام علی (ع) مطابق آن رفتار می کردند.
اصولًا حضرت على (ع)در حکومت خود، به خواص خوش بین نبود و مى فرمود: «خواص و اشراف، همواره بار سنگینى بر حکومت تحمیل مى کنند. در روزگار سختى، کمتر به یارى حکومت مى آیند و در اجراى عدالت از همه ناراضى ترند. در خواسته هایشان از دیگران، پاى فشارتر و در عطا و بخشش ها کم سپاس ترند. به هنگام ندادن خواسته هایشان، عذرناپذیرتر و در برابر مشکلات کم استوارترند». در نظر حضرت ، عامه مردم ستون هاى استوار دین، بر پاى دارنده اجتماعات پرشور مسلمانان و نیروهاى ذخیره دفاعى به شمار مى آمدند. بى تردید، با این دیدگاه، امکان ترجیح خواص وجود نداشت.
اگر حضرت على (ع) خواص را بر عوام ترجیح مى داد- ضمن عقب نشینى از ارزش ها و اصول اسلامى خود- به همگان اعلام مى کرد: پیرو سیاست تبعیض آمیز حاکمان گذشته است این چیزى بود که نه حضرت مى پسندید و نه مردمان آن زمان مى پذیرفتند.
ترجیح خواص بر عوام، انبوه مردمى را که بارقه امید در دلشان درخشیده بود، از حضرت و حتى اسلام و پیامبر (ص) ناامید مى کرد.
ترجیح خواص بر عوام، آنان را قدرتمند مى کرد و امکان مشارکتشان در توطئه هاى براندازى را فزونى مى بخشید. این پدیده، در کنار از دست دادن حمایت
مستضعفان نوعى خودکشى سیاسى به شمار مى آمد
اما رفتار حضرت درامور بیت المال در مورد طلحه و زبیر بیشتر مشهود است
طلحه و زبیر اگر چه در راه برپایى اسلام بسیار کوشیده بودند؛ اما پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)به ویژه در اواخر دوره عثمان- به دنیا روى آورده و زندگى اشرافى و جاه طلبانه برگزیده بودند. بنابراین، نحوه زندگى و مشى آنها در دوره پیشین، به همگان نشان مى داد نیروهاى ارزشى نیستند و براى احراز پُست در حکومت علوى، شایستگى ندارند. آنان در صورت رسیدن به پُست هاى اجتماعى و سیاسى، سیاست هاى خود را اجرا مى کردند و مردم را به حضرت على (ع) و حکومتش بدبین مى ساختند
کوفه و بصره- که طلحه و زبیر خواستار فرمانروایى بر آن بودند- تنها دو شهر معمولى شمرده نمى شدند. از نظر ادارى و سیاسى، تمام ایران آن زمان، تحت نظر این دو شهر و حاکمان آنها اداره مى شد. در آن عصر، شهر مدینه (مرکز خلافت)، امکانات نظامى و اقتصادى نداشت؛ ولى کوفه و بصره و توابع آنها، از بیشترین امکانات مملکت اسلامى بهره مى بردند. بنابراین حاکمان این دو شهر، به ویژه با توجه به همبستگى آنها و به تعارض کشیده شدن سیاست هایشان با سیاست مرکز خلافت، به راحتى مى توانستند به مدینه حمله کرده، خلیفه را سرنگون سازند و خود به حکومت دست یابند. این نکته به هیچ وجه نمى توانست از چشم تیزبین حضرت على (ع)دور بماند.
حوادث بعدى نیز نشان داد، این دو به هیچ وجه دغدغه اسلام و کتاب و سنت نبوى نداشتند؛ زیرا براى سیراب کردن حسّ جاه طلبى و قدرت خواهى خود، زیرا که بعد
با استفاده ابزارى از همسر پیامبر اکرم (ص)، سبب ریختن خون صدها مسلمان شدند
سخنان حضرت على (ع)نشان مى دهد: آنان افزون بر حکومت کوفه و بصره، دو خواست دیگر نیز داشتند: نخست آنکه امام (ع)در امور حکومتى با آنها مشورت کند و دوم آنکه سیاست تقسیم مساوى بیت المال را کنار نهد.
حضرت على (ع)در جواب خواست اول فرمود: «من طبق کتاب و سنت پیامبر اکرم (ص) عمل مى کنم و تاکنون حکم مجهولى ندیده ام که به مشورت شما و دیگر مسلمانان نیازمند باشم. اگر چنین مشکلى پیش آید، از مشورت با شما و دیگران چشم پوشى نخواهم کرد». آن بزرگوار درخواست دوم آنان را چنین پاسخ گفت: «تقسیم مساوى بیت المال ساخته من نیست. این سنت پیامبر اکرم (ص) بود. من از آن پیروى مى کنم».